مکعب

معماری برای انسان و در خدمت اوست.
معماری زمانی می تواند برای انسان الهام بخش باشد و ایجاد شعف کند که او بتواند آن را درک و در ذهن خود برای آن رویاپردازی کند تا در نهایت ارتباط بین انسان و معماری شکل گیرد.
به گفته ی رودولف آرنهایم، نظریه پرداز هنر و روان شناس آلمانی، ارتباط بصری ما با بنا هنگامی منجر به ادراک می شود که هردو جانب بنا (درون و بیرون) در یک تصویر حضور داشته و با یکدیگر مرتبط و هردو، اجزای یک مفهوم و یک سخن مشترک باشد. اما به دلایل مختلف از جمله محدودیت حس بینایی نمی توان درون و بیرون بنا را در یک میدان دید مشاهده کرد و آنچه که ممکن است، به دست آوردن تصاویر جزئی از رابطه ی میان آن هاست که در خیال انسان تصور و کامل می شود.
در این پروژه سعی شده است که اثر معماری با نوع طراحی خود، تصوری را در ذهن انسان رقم زندکه میان فضای درون و بیرون نوعی شباهت و یکسانی کالبدی شکل گیرد.
این پروژه مسکونی در زمینی به مساحت 300 متر مربع واقع در شهرک گلستان تهران در 3طبقه، هر طبقه 1 واحد 3 خوابه و ا طبقه پیلوت و زیرزمین طراحی شده است.
زمین دو نبش این مجموعه دارای شیب شمالی جنوبی ست که از سه جهت اصلی شمال، جنوب و غرب نیز از نور طبیعی بهره مند می شود.
راهکار طراحی این بنا در شیب به گونه ای ست که ورودی بنا در ضلع شمالی زمین قرار می گیرد که بعد از ورود به لابی مجموعه، با یک رمپ کوچک می توان به طبقه ی منفی یک (پارکینگ) دسترسی پیدا کرد که این نوع طراحی پلکانی میزان خاکریزی و خاکبرداری زمین را به حداقل می رساند و از طرفی دیگر نیز می توان با توجه به ضوابط ارتفاعی، کنسول را برای طبقه ی اول در نظر گرفت.
معمار این پروژه سعی بر این داشته است که با طراحی خود، بیرونی پدید آورد که از لحاظ فیزیکی با کارکرد درونش (مسکونی) سازگار باشد.
شالوده ی هر خانه ای شامل سه مفهوم اصلی عمومی، خصوصی و نیمه عمومی( نیمه خصوصی) می باشد که این مفاهیم در پلان و همچنین در نما، به چشم می خورد. در پلان مجموعه، فضاهای خصوصی (اتاق ها و سرویس بهداشتی) در ضلع شمالی خانه واقع شده اند که از نور طبیعی شمال و غرب و همچنین فضاهای عمومی( نشیمن، ناهارخوری و پذیرایی) در ضلع جنوبی و از نور جنوب و غرب بهره مند می شوند و همچنین آشپزخانه مانند مفصلی، دو فضای اصلی عمومی و خصوصی را به یکدیگر مرتبط می سازد.
حال نمای این مجموعه، چیدمان این سه مفهوم را برایمان به نمایش می گذارد. در نمای اصلی آن که نمای غربی است، پنجره های فضای عمومی تمام طبقات در یک قاب مستطیل شکلی قرارگرفته اند که با پنجره های بزرگ و سرتاسری، عمومی بودن فضایی را که در دل خود جای دارد، به ما نشان می دهد و ارتباط بصری گسترده و آزادتری را بین درون و بیرون خانه رقم می زند و به دلیل وزن بصری بیشتر، چشم ناظران را به سمت خود جلب می کند و پنجره های فضای نیمه عمومی آشپزخانه به واسطه یک بالکن کوچک به دلیل مزاحمت نور غرب، حریم شخصی و دیگر دلایل کاربردی آن از نمای خیابان فاصله گرفته است.
در طرف دیگر از نمای غربی، پنجره های کوچک فضای خصوصی تمام طبقات، در دل حجم مستطیل شکل صلبی قرار گرفته است که به همراه المان های عمودی، علاوه بر ایمن بودن در برابر گرما و نور مزاحم غرب، خصوصی و دنج بودن خود را به نمایش می گذارد و خود را از چشمان ناظران پنهان می کند.
یک درخت نیز می تواند همبستگی بین فضای عمومی و خصوصی نمای این مجموعه را رقم زند!
تک درختی مانند قلب خانه در مرکز افقی و عمودی نمای این مجموعه می تپد. این درخت چهار فصل، در فصول مختلف با تغیر چهره ی خود، مانند تپش قلبی ست در دل خانه ای که روح و جان به آن می بخشد و رشد و نمو آن مانند صدای ضربان قلبی به گوشمان می رسد و ضرب آهنگ روزانه ی زندگیمان را مانند خونی به جریان می اندازد.
بنا که حجمی سه بعدی ست، ساخته نشده است که از یک نقطه ی ثابت به آن نگاه کنیم بلکه طوری ست که اگر اطراف آن راه برویم، خود را عیان می سازد و ادراک صورت می گیرد و حال این پروژه به دلیل موقعیت سایت آن (دو نبش بودن) و سه نمای اصلی شمالی، جنوبی و غربی امکان گردش و حرکت ناظر را در حول بنا فراهم می سازد و از طرفی دیگر، چشم و ذهن انسان برای حرکت نیز، نیاز به یک محرک بصری دارد که در این پروژه استفاده از متریال مختلف مانند چوب، ورق و سنگ گرانیت و همچنین طراحی متنوع نما در 3 ضلع اصلی بنا، این محرک بصری را برای چشم انسان به وجود می آورد که بتواند اطراف بنا راه برود و به درک آن بپردازد و هر قسمت از نمای این مجموعه در عین ایفای نقش و کارکتر مخصوص خود، تعامل کاملی ست از عناصر مختلف که ارتباط زنجیروار خود را با درون حفظ می کند و نما را به تعادل می رساند.
این ارتباط زنجیروار منجر به هدایت چشمانمان به سمت آسمان (پشت بام) می شود. سقف و پشت بام این بنا به واسطه ی فرمی که دارد نوعی از بی وزنی و معلق بودن را به ما نشان می دهد که از دید ناظر نیز می توان بخشی از آسمان، روشنایی و درختان بام سبز را از میان سقف معلق مشاهده کرد و به این صورت است که معماری با طبیعت در می آمیزد و آسمان را در آغوش می گیرد.
صعود به بالای ساختمان و استفاده ی ساکنین از بام سبز مجموعه و همچنین احاطه ی آنان توسط سقفی معلق، حسی از آزادی و رهایی از وزن را به انسان القا می کند.
و این گونه ست که نما تمام ماجرا را در وصف اینکه چگونه به عالم پیرامون خود مرتبط می شود و چه طور می توان آن را درک کرد و وارد بنا شد و آن را پیمود، حکایت می کند.
ارسال نظر